امیرعلی نوراله زاده امیرعلی نوراله زاده، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

امیرعلی پسر بهاری

عکسهای آتلیه 26 ماهگی

دیروز 25 خرداد ساعت 11 صبح برای آتلیه وقت گرفته بودم برات.با دایی حسین رفتیم و خیلی خوب همکاری کردی.آتلیه فایل عکسها رو داد و عکسها برای امروز آماده میشه.چند تا رو برای یادگاری میذارم اینجا برات عزیزم تا بعدها ببینی و لذت ببری.دقیقا دو سال و دو ماه و بیست روز سن داری...     ...
26 خرداد 1392

دوباره گنبک

سه شنبه 14 خرداد به اتفاق بابابزرگ و مامان بزرگ(پدری) ساعت 4:30 صبح به سمت گنبک (که بعد از منجیل و رستم آباد هست)راه افتادیم.بر خلاف تصورمون ترافیک سنگینی تا نصفه راه داشتیم.اولش بیدار شدی و کم کم خوابت برد.رسیدیم قزوین حلیم خوردیم.خیلی خوشمزه بود اما تو خوشت نیومد و نخوردی. اواسط راه نزدیکای منجیل بودیم حالت بد شد و دو بار حالت بهم خورد.زدیم کنار و لباساتو عوض کردم.رنگ و روت زرد شده بود.بمیرم برات نه آب میخوردی نه چیز دیگه.میل به هیچی نداشتی تا اینکه بابا برات بستنی خرید و خوردی و کمی حالت بهتر شد.ساعت 9:30 صبح هم رسیدیم گنبک و تو از دیدن گاو ببعی های توی جاده ذوق میکردی و اصلا حال و هوات عوض شد.کمی استراحت کردیم و رفتیم دل طبیعت دوست ...
20 خرداد 1392

دو سال و دو ماه و دو روز

گل پسر عزیزم 26 ماهه شدی و کاملا حرف میزنی و تقریبا بقیه متوجه صحبتهات میشن.جدیدا از خواب بیدار میشی یا یه نفرو میبینی خیلی خوشگل میگی سلام .تلفنی با خاله مرضیه صحبت میکنی و باهاش حرف میزنی.خاله میگه نمیای پیش خاله.تو در جواب میگی: " تو بیااااااا " . روز تولد حضرت علی(ع) برای اولین بار کیک درست کردم و خیلی ذوق زده بودم که کیکم خوب و خوشمزه شده بود.تو و بابا هم خیلی خوشتون اومد.کیک رو بردیم خونه بابا بزرگ(پدری) و خوردیم.نصفش رو هم برای خودمون آوردیم و باهاش با شمع 2 و فشفشه عکس گرفتم ازت.حالا هر روز میگی مامان کیک درست کن تولد بگیریم قربونت برم. چند روزه با هم بازیهای جدید میکنیم.من توی دفترت نقاشی از ترکیب شکلهای هندسی میکشم و ب...
8 خرداد 1392
1